آمده است که ( قسمت دوم )
آمده است که ( قسمت دوم )
اکسیر عشق
از در درآمدی و من از خود به در شــدم
گویی کزین جهان به جهان دگر شدم
گوشم به راه، تا که خبر می دهد ز دوست
صاحب خبر بیامد و من بی خبر شدم
گفتم ببینمش مَگَرَم دردِ اشتیاق
ساکـن شود، بدیدم و مشتاق تر شدم
چون شبنم اوفتاده بُدم پـــیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عَیّوق بر شدم
دستم نداد قوّتِ رفتن به پیشِ دوست
چندی به پای رفتم و چندی به سر شدم